loading...
مروری بر دروس عربی
عارف فیاض بازدید : 19 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

 

مقدمه:

     یکی از مباحث در علم اصول بحث مشتق است، در علم اصول وقتی صفتی را بر ذاتی حمل کردیم آن ذات دارای عنوانی می شود که به آن عنوان مشتق می گویند مثلا وقتی صفت علم را برای انسان حمل می کنیم عنوانی برای انسان ایجاد می شود به نام عالم که در علم اصول به این عنوان مشتق می گویند، البته باید در نظر داشت که مشتق اصولی با مشتق نحوی تفاوت دارد زیرا در نحو مشتق به معنای کلمه ای است که از کلمه دیگری گرفته شده و در مقابل جامد است و باید این نکته را نیز در نظر گرفت که رابطه منطقی بین مشتق اصولی و نحوی عموم و خصوص من وجه است یعنی بعضی از مصادیق مشتق اصولی با نحوی مطابق و بعضی دیگر متفاوت می باشند.

نیاز به بحث مشتق:

     علم اصول استنباط احکام شرعیه است و گاهی در احکام شرعیه حکم شرعی بر مشتق حمل می شود نه بر ذات و اشکال از آن جایی پیدا می شود که موصوت تا وقتی صفت را دارد حتما حکم بر آن حمل می شود اما وقتی که مو صوف، صفت را از دست می دهد آیا آن وقت هم به ذاتی که صفت از آن زایل شده می توان مشتق گفت و حکم را بر ذات حمل کرد یا خیر.

اقوال و ادله دانشمندان بر دلالت مشتق بر ذات بعد از زوال صفت:

      در این مقام بعضی از دانشمندان این علم معتقد به آنند که تا زمانی به آن ذات مشتق می گویند که آن صفت را بالفعل دارا باشد و پس از زوال صفت، دیگر حکم مشتق بر ذات حمل نمی شود. اما گروهی دیگر معتقد اند که مشتق بر موصوف بعد از زوال صفت نیز حمل می شود و در نتیجه حکم مشتق بر ذات حمل می شود.

ادله قول اول:

     الف) تبادر یعنی آن معنایی که وقتی لفظ مشتق را می شنویم سریع تر به ذهن می رسد مثلا وقتی که می شنویم پشت سر عادل نماز بخوان معنایی که سریع تر به ذهن می رسد آن است که شخص تا وقتی دارای عدالت بالفعل است پشت سرش نماز بخوانیم نه آن که اگر قبلا عادل بوده کافی است اگرچه الآن فاسق باشد.

     ب) صحت سلب وصفی که زایل شده از ذات مانند اگر کسی الآن نشسته است و قبلش ایستاده بود می توانیم در موردش بگوییم که آن مرد ایستاده نیست در صورتی که اگر مشتق بعد از زوال صفت برای ذات استعمال می شد نمی توانستیم بگوییم آن شخص ایستاده نیست.

ادله قول دوم:

     الف) در حرفه ها مانند نجاری اگر نجار بالفعل نجاری نکند و خوابیده باشد باز هم صحیح است که به آن شخص نجار بگوییم.

رد این دلیل:

     صحت استعمال نجار برای کسی که حرفه اش نجاری است به علت تفاوت صفتی است که بر ذات حمل شده با باقی صفات پس به ناچار باید انواع صفت ها را بشناسیم تا تشخیص دهیم زمان زوال هر صفت چه زمانی است.

انواع صفات:

1-   صفات زود گذر مانند صفت ایستاده بودن.

2-   صفات غیر زود گذر که خود شامل صفاتی مانند حرفه و صناعه و قوه و ملکه می شود.

نکته: بالفعل بودن در صفات:

در صفات زود گذر: حمل وصف بر ذات در همان لحظه.

در صفاتی مانند حرفه و صناعه: عدم اعراض از وصف برای صدق بالفعل بودنشان کافی است.

در صفاتی مانند قوه: قوه آن کار را داشته باشد کافی است.

صفاتی مانند ملکه: اگر وصف حاصل شود کافی است.

با این تعریف روشن می شود که نجار جزء صفات غیر زود گذر است و عدم اعراض برای بالفعل بودن آن کافی است و به همین دلیل است که به کسی که شغلش نجاری است و اکنون خواب است نجار نمی گویند.

     ب) وصفی در زمان گذشته بر ذاتی حمل شده و اکنون آن را می گوییم مانند این که شخصی دیروز کسی را زده و ما اکنون به اعتبار آن که دیروز کسی را زده به او می گوییم زننده.

رد این دلیل:

استعمال زننده برای این فرد در کلام به دو صورت تصور می شود:

اول آن که زمان تحقق صفت در خارج با زمانی که ما در کلام ذکر می کنیم مطابق باشد که در این صورت استفاده از آن لفظ حقیقی است.

صورت دوم آن که زمان تحقق صفت در خارج با زمانی که ما کلام را ذکر می کنیم متفاوت است که در این صورت استفاده از آن لفظ مجازی است.

نتیجه بحث اقوال و ادله:

     صحیح آن است که بگوییم صفت تا زمانی که بر موصوف بالفعل حمل میشود استعمال مشتق نیز برای ذات صحیح است و زمانی که وصف زایل می شود استعمال مشتق برای ذات به صورت حقیقی صحیح نیست و فقط می توان به صورت مجازی استعمال کرد.

عارف فیاض بازدید : 40 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

معانی باب افعال

۱- تعدیه: فعلی را که مفعول نمیگیرد تبدیل به فعلی می کند که مفعول می گیرد.

۲- داخل شدن فاعل در مکان یا زمان.

۳- رسیدن وقت.

۴- صیرورت: از حالتی به حالت دیکر تغییر یافتن در حالی که تا کنون آن صفت را نداشته و اکنون دارد.

۵- سلب: بر خلاف صیرورت یعنی تغییر حالت در حالی که تا کنون آن صفت را داشته و اکنون از او آن صفت را سلب می کنیم.

۶- تعریض: در معرض قرار دادن مانند علی کتابش را در معرض فروش گذاشت.

۷- مطاوعه: این معنا عکس معنای تعدیه است یعنی فعل متعدی (فعلی که مفعول می گیرد) را لازم (فعلی که مفعول نمی گیرد) می کند.

۹- همان معنای ثلاثی مجرد همراه با تاکید و مبالغه.

۱۰- ضد معنای ثلاثی مجرد، مانند فرط به معنای کوتاهی کرد اما افرط به معنای زیاده روی کرد.

درباره ما
با سلام از شما خواهش مندیم اگر موضوعی مناسب در نظر دارید با ما در میان بگذارید. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    این سایت برای شما مفید بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 6
  • بازدید کلی : 120